ما برگشتیم به خونه
سلام به همه دوستای گلم
منو پانیذی بعد از کلی گشت و گذار و تفریح بازم برگشتیم خونمون و دوباره مادر و دختر تنها شدیمو وقت منم به نسبت برای گذاشتن پست جدید آزاد شد..این روزا پانیذی همش داره تلاش میکنه که راه بره تا حالا تونسته دو قدم راه بره.....و علاقه اش به راه رفتن وقتی بیشتر میشه که پسرعموش شهریار که تقریبا یک سال ازش بزرگتره رو میبینه که راه میره...منم همش باید حواسم بهش باشه تا یموقع عزیزم با سرش فرود نیاد...اینقدر دوست داره بایسته که حتی بعضی اوقات ایستاده شیر و غذا میخوره....فدای شیرین کاریات بشم من..عزیزدلمی
اینم یه عکس از عشقم موقع ذوق کردن هنگام ایستادن در روز عید فطر..یه کم تاره آخه پانیذی نکه ذوق داشت همینجور تکون میخورد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی