2 خرداد تولد بابایی
پارسال روز تولد بابایی منو تو تهران نبودیم ورفته بودیم شمال....واسه بابایی تولد نگرفتیم....اما امسال تصمیم گرفتم بابایی رو سورپریز کنم....با برنامه ریزی وهمکاری سارا دختر عموت یواشکی یواشکی کارا رو کردیم تا ابابایی بویی نبره....حتی بادکنک ها رو که باد کردیم قایم کردیم .......غذا ها رو تو فر گاز و یخچال مخفی کردیم...
خلاصه شب هم یه کمی بابا رو بیرون به بهونه نون خریدن معطل کردیم تا همه چی آماده بشه....
بابا فکر میکرد منو تو تو خونه تنهاییم میخواست ما رو ببره بیرون.....اما وقتی اومد با چراغ های خاموش وفشفشه ها رو برو شد.....تولدت مبارک بابای خوب پانیذامیدوارم همیشه شاد وسالم سایت رو س ما باشه
چند سال دیگه ایشا ا.. پانیذ واست تولدمیگیره.......
فعلا عکس ها آماده نیست البته پانیذ نذاشت ازش زیاد عکس بگیریم همش ورجه ورجه میکرد.....
تا بعدا که عکس ها رو بزارم
با سارا وشهریار داریم میریم میوه بخریم