هفته دوم خرداد93
این هفته دختر گلم با مهمونی رفتن و مهمون داری گذشت.....به زبان تصویر میبینیم....راستی گلم الن دیگه خیلی خوب حرف میزنی دو کلمه ای هات زیاد شده.....مثلا میگی نینی لالا-بابا اومد -مامان امد -ماشین بابا-نی نی به به -
مامان اتاق یعنی مامان تو اتاق و خیلی چیز های دیگه......آفرین دختر زرنگ مامان.....
راستی جمعه عزیز و بابا بزرگ(مامان و بابای بابایی) اومدن پیش ما تا آخر هفته با هم بریم شمال
میدان صادقیه تو خیابون شما جوجه دیدی یه دل نه صد دل عاشق اونا شدی...گیر داده بودی که اونجا وایسیم....یه دفعه بارون گرفت آقاهه میخواست بساطش رو جمع کنه اما به خاطر تو خیلی صبر کرد
خونه خاله مونا گفش خاله مونا رو پوشیدی داری راه میری....بزرگ که شدی به این کارات بخند عزیزم
بابا و عمو الیاس داشتن پلی استیشن بازی میکردن تا بازیشون تموم شد شما رفتی سراغش و مثلا داشتی بازی میکردی....استیلت هم مثل بابایی....من فدات شم دخترم
زبل خان من...حوصلمون سر رفته داریم با هم میریم پیاده روی
تو پارک بودیم با بابایی که یه دفعه بارون گرفت منم شال خودم رو انداختم رو سرت تا خیس نشی بابایی هم ازت عکس انداخت
خونه عمو جون وشیطونی های شما که یه مجسمه جدید اونا رو شکوندی...ای شیطون
اینم پشه بند موقع ایکه نینی بودی با شهریار رفتی زیرش البته خلاقلت سارا بوده....بعد چند دقیقه اونم خراب شد
پانیذ در حال وارسی کارت های بابایی....
دوست دارم دخترم