شانزدهمین ماهگرد
عزیزم ماهگردت مبارک ١٦ ماه تموم شد....چون ماهگردت بود و این هفته هم خونه تکونی نداشتیم از عمو رضا اینا خواستیم تا بیان پیش ما تا شما یه کم با سارا وشهریار بازی کنیمتا سفانه انقد شما ها شیطونی کردین که من اصلا یادم رفت عکس بگیرم...بابای قول داد فردا شب مارو ببره بیرون تا یه جشن ٣ نفره دیگه بگیریم...از اون جایی که بابایی خیلی شکمو فقط رستوران و کبابیی رو دوست داره....صبح جمعه رفتیم پارک تا شما حسابی بازی کنی بعدش قرار شد شام بریم بیرون اونم به سلیقه بابایی
انقدر عجله داری خودت رفتی لباس هاتو آوردی داری میپوشی....اول هم از جوراب شروع کردی...
میدونستم میریم کبابی
قبل اومدن غذا چند تا لیوان آب خوردی...بازم هی میگفتی آب آب
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی