یه روز آفتابی
تازه گی ها وقتی از کنار پارک رد میشیم پانیذ مامان بلند بلند میگه آباس یعنی پارک....در واقع منظورش تاب تاب عباسیه....چند روز پیش که هوا خوب بود با خاله جون وعمو دانیال بردیمش پارک... گفتیم دیگه حسابی خوش بگذره به شما از اونجایی که بابابی باید میرفت تهران یه چند روزی واسه کارش قبل رفتن فرصتی شد تا بریم دریا.......چون کسی نبود 3 تایی رفتیم....وقتی آب رو دیدی هیجان زده شدی...وقتی موج میومد میخواستی آب رو با دست های نازت بگیری...کلی آب بازی کردی... میدویدی همش دنبال بچه ها منو بابا هم دنبالت فدات بشم خیلی بچه دوست داری ....تو راه برگشت هم از خستگی خوابیدی// ...
نویسنده :
مامانی
18:46